۱۳۹۰/۷/۲۵

روزی من

به خاطر چربی خونی که دچارش هستم، دکتر چند ورق قرص ویتامین E برایم تجویز کرده. امروز توی اینترنت دنبال عوارض جانبی این قرص ها می گشتم که متوجه شکل مولکولی این ویتامین شدم.




روزی یک عدد از این ها می خورم.



۱۳۹۰/۷/۲۳

بار دیگر، شهری که دوست می داشتم

چند روزی ست تا کسی می فهمد که کرمانشاهی ام، با لحن کنایه آمیزی می گوید قسمتت نبوده که آقا را زیارت کنی ها!

۱۳۹۰/۷/۱۵

آیا باید با سینماها خداحافظی کنیم؟


چند وقتی است که حرف و حدیث تعطیلی سینماها از هر گوشه و کناری به گوش می رسد. موضوع در ظاهر خیلی ساده است؛ سینما دارها نمی توانند هزینه های سنگین آن را بپردازند. درآمدها کفاف نمی دهد. در طرف مقابل، دولت راه حلی ارائه داده است؛ افزایش قیمت بلیط ها!
اما به راستی این افزایش قیمت به کجا خواهد انجامید؟ آیا غیر از این است که باعث خواهد شد اندک تماشاچیانی که دیدن فیلم در سینما را به هر دلیلی بهتر و شرافتمندانه تر از خرید نسخه های غیرقانونی آن ها می دانستند نیز عطای آن را به لقایش ببخشند؟
این اتفاق، چیزی نیست که دولت ایران را ناخشنود کند. ما همواره از شخصیت های بنیادگرایی که نفوذ زیادی در حاکمیت دارند شنیده ایم که سینمای ایران با معیارهای اسلامی ناهمخوانی دارد. بارها شاهد سنگ اندازی های وزارت فرهنگ و ارشاد در راه سینماگران به بهانه های واهی بوده ایم. بی شک تعطیلی سینماها، راه را بر اعمال محدودیت های فرهنگی و هنری هموارتر می کند.
نحوه ی وقوع این تعطیلی از دو حالت خارج نیست؛
1-     تعطیلی سینماها بر اساس گفته ی خود سینماداران در اعتراض به شرایط موجود
2-     افزایش قیمت بلیط که منجر به از دست رفتن تماشاگران و در نتیجه تعطیلی سینماها می شود
این اتفاق در هر صورت به نفع دولت خواهد بود. در این میان، ما به عنوان شهروندانی که در معرض خطر اعمال فشار و نفوذ، محدودیت و سانسوری که در نهایت به نابودی هنر می انجامد قرار دارند، می توانیم نقش بازدارنده ای را ایفا کنیم.
راه حلی که نگارنده در صدد ارایه ی آن است چیزی غیر از کمک به سینماگران و سینما داران از طریق مشارکت و حضور در سینماها نیست.
اگر هر کدام از خانواده ها، یک روز خاص در ماه را به سینما اختصاص دهند، می توان امیدوار بود که قسمتی از مشکلات سینماداران رفع خواهد شد. اگر قشر علاقه مند به سینما تنها 5 درصد جمعیت کشور را در بر گیرد (یعنی حدود 3 میلیون و پانصد نفر)، و این تعداد در هر ماه یک بار به یکی از 320 سینمای کشور (بر اساس آمار خبرگزاری اقتصاد ایران) بروند در یک محاسبه ی سر انگشتی به مبلغی حدود 21 میلیون تومان در هر ماه خواهیم رسید. اگر از این مبلغ 10 درصدی که ارشاد، دارایی و شهرداری بابت فروش هر بلیط از سینماها دریافت می کند و همچنین 10 درصد نیز به خاطر خطای محاسباتی کسر نماییم رقم 17 میلیون به دست می آید که به ازای هر سینما رقم ایده آلی ست.
هدف از این محاسبات فقط و فقط نشان دادن اهمیت این موضوع است که می توان با تنها اختصاص دادن مبلغ اندکی در ماه به تماشای فیلم، تحول بزرگی در صنعت سینمای کشور به وجود آورد.  
آه. خسته شدم انقدر چرند به هم بافتم. حرف من یک کلام است: برای یک بار هم که شده دست به دست هم بدهیم و نگذاریم دولت بیش از این مثل بختک بیفتد روی سر هنر و فرهنگ این مملکت. نه سیاسی است، نه زندان دارد، نه تجاوز دارد نه مرگ دارد. یک جنبشی راه بیندازیم ماهی یک بار برویم یک فیلم ببینیم. اگر فیلم چرندی هم بود بگیریم بخوابیم! اصلا بلیط بگیریم و نرویم توی سینما! یه تکونی به خودمون بدیم!

چگونه تصمیم گرفتم نگران نباشم و "نبود املت" را دوست بدارم

نمی دونم این احمدی نژاد و دار و دسته اش چه مشکلی با املت دارن که تمام تلاششون رو می کنن که از سفره ی ملت حذفش کنن. پارسال پیارسال که گوجه شد کیلویی دو سه تومن، الانم تخم مرغ!

۱۳۹۰/۷/۱۰

پدر صلواتی

بعضی آدم ها برای اینکه مبادی آداب باشند به جای پدرسگ می گویند پدرصلواتی. وقتی بیشتر فکر می کنم می بینم که پدر صلواتی معنی اش خیلی بدتر از پدرسگ است. به عبارتی؛
پدر صلواتی = یعنی شخصی که پدرش خود را به صورت صلواتی در اختیار دیگران قرار می دهد.
ترجیحا وقتی به من فحش می دهید از همان پدرسگ استفاده کنید لطفا!