۱۳۸۹/۳/۹

بانک داری اسلامی

پدری توی خیابان دست بچه اش را گرفته بود و توی گوشش می گفت:
"پسرم، هرجا بهت پولی دادن، جایزه بهت دادن، بیار بده به من تا واسه ت پس اندازش کنم..."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر