As I lay Dying
همچنان که دراز کشيده بودم و داشتم مي مردم...
۱۳۹۰/۲/۳۱
برای قدردانی
عاشق بودیم، خواستگاری ات کردم. مادرت استخاره کرد؛ خیلی خوب، اما با سختی زیاد.
خیلی چیزها را همان اول ثابت کردی؛ همسرم شدی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر